هانیه وهابی - مارال به همراه برادر خود در طول تابستان در یکی از پاسگاههای محیطبانی پارک ملی گلستان ساکن میشود. پدر مارال محیطبان است و برای حفاظت از گیاهان و جانوران این پارک ملی مرتب به گوشه و کنار آن سرکشی میکند.
آنها در طول تابستان و در دل طبیعت بکر و زیبای پارک ملی گلستان در ماجراهای مختلفی درگیر میشوند، از درمان و تیمار جانوران وحشی تا درگیری با شکارچیان.
آقای افرا دوست فیلمساز خانوادهی مارال است. او قصد دارد فیلمی دربارهی قصهی لاله و ببر بسازد. این قصه، بخشی از ادبیات شفاهی قوم ترکمن است که سینهبهسینه و در دل شعر و موسیقی تا امروز روایت شده است.
کتاب، داستان دوستی مارال و یک پلنگ زخمی و لاله و آخرین ببر مازندران در پنجاه سال پیش را به شکلی تودرتو روایت میکند. گره داستان زمانی رخ میدهد که یکی از شکارچیان منطقه کشته میشود و قتل آن به گردن پدر مارال میافتد.
افرا و دیگر دوستان و همکاران پدر مارال موفق میشوند گره از راز قتل بگشایند و مارال و پدرش را نجات دهند.
کتاب «سایهی هیولا» در قالب مجموعهی «رمان نوجوان امروز» از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است. کتاب با زبانی شاعرانه مخاطب را با طبیعت زیبای پارک ملی گلستان، نوع کار و وظایف محیطبانان و سختیهای کار آنان آشنا میکند.
همچنین بخشی از فرهنگ، ادبیات شفاهی و آداب و رسوم قوم ترکمن را به مخاطب میشناساند.
کتاب متنی روان و داستانی پرکشش و پرماجرا دارد. این کتاب از معدود رمانهای ایرانی است که مضمونی محیطزیستی دارد.